مزمور ۹
-۱-
حافظهام چیزها را پاک میکند،
روشنایی تفکر را خاموش میکند.
حافظهام را تازه کن، تا بتوانم زندگی کنم
و موعظه بر لبانم زنده بماند.
-۲-
مهم نیست درباره من چه میگویند،
فرقه، شخص را تغییر نمیدهد.
مارونی، شیعه یا سنی،
نام کم معنی است، و خدا بزرگ است.
-۳-
خدایی که توسط بازرگانان فروخته شد،
بر منبرهای کاغذی، از آنچه اتفاق افتاد ناراضی است
از آیینهای مذهبی ما.
-۴-
جلال بر کسی که تو را آفرید،
خلقتی که اعصار تکرار نخواهد کرد،
او تو را به جهانی پر از جنایت فرستاد
و از وجود او غافل است.
-۵-
ای علی.. جهان خودخواه است،
نادرست، ریاکار و فریبکار.
کمکم کن تا آن را از شر بدیها خلاص کنم،
در طول نسلها جذب شدهام.
-6-
از دیوانگی دنیا آشفتهام.
جایی که آزادی موجی از گناهان است،
میترسم که پسرم را با خود ببرد،
او را به سواحل جنگها بیندازد.
-7-
دستت را دراز کن... کمکم کن..
صلیب من سنگین است و از سقوط میترسم،
مبادا چنین سقوطی مرا از خود دور کند
و در غبار فراموشی غرق شود.
-8-
باید نژاد دیگری بیافرینم،
قادر به درک آموزههای تو،
متحد کردن همه ادیان.
که اعلام میکنند "الله" یکی است.
**