مزمور ۱۱
-۱-
گناه سرخ، پنهان در شهوت
چشمان لوسیفر.
بارها مرا قربانی کرد،
زیرا میدانست که من فقط انسان هستم.
-۲-
من نمیتوانم شهوتم را متوقف کنم،
و سرنوشت را تغییر دهم،
راههایم دور هستند
و زندگیام... گناهانی که گناهان را دنبال میکنند.
-۳-
در دعا زانو میزنم، تا بزاق دهانم خشک شود،
پس از آن، خانوادههایی را میکشم،
که خونشان کوزهام را پر از پول میکند،
دستهایم را مست میکند.
-۴-
یک انسان.. زندگیام را زخم میزند،
رنج ایجاد میکند.
ای علی.. مرا نجات بده،
رنجم را پایان بده.
چه کسی جز تو قادر است؟
-۵-
از طریق دانش.. به من کمال عطا کن
و همچنین از طریق ایمانم مرا «حسین» بنام
تا ذهنم را روشن کنم
و به شهادت برسم، صرف نظر از اینکه کجا!!
-6-
اگر روزهای کربلا تکرار میشد،
شاهد شهادت من بودند.
خاک آن را با مژههایم جمع میکردم.
مانند عود.. برای محافظت از فرزندانم.
-7-
کربلا.. سرزمین بهشت،
با خون حسین تقدیس شده.
آن را از درونم آشکار کن،
من مشتاق آن هستم.
و در من، کسانی را که مردند متحد کن.
-8-
من نمیخواهم گناه کنم و رنج ببرم.
من به دنبال تطهیر با کلمات تو هستم
و ادب،
تا روزهای تو را تجربه کنم.
**